درست است که هنوز پول و ثروت به بزرگترین معیار ازدواج در بین قشر جوان جامعه تبدیل نشده است اما زنگ های خطر در حال به صدا در آمدن است، بالا رفتن آمار طلاق در این سالها نشان می دهد معیار های هم کفوی در ازدواج در میان جوانان رنگ و بوی خود را از دست داده است و معیار های اخلاقی و انسانی در حال رنگ باختن است.

مرضیه ولی حصاری -بخش کلوب ازدواج تبیان
ازدواج، ثروت

اینکه هر جوانی بر اساس کدامین معیار به دنبال همسر ایدآل خود بگردد، می تواند مسیر زندگی او را تعیین کند.  بعضی مواقع افراد دچار نوعی خطا شده و پول را عامل خوشبختی و دوام زندگی خود می دانند در حالی که ثروت تنها یکی از عوامل خوشبختی است و اگر انتخاب همسر بر اساس معیار های منطقی و اصولی اتفاق افتاده باشد، نبودن ثروت نمیتواند خوشبختی یک زندگی راویران کند.
ازدواج یک مرحله و مقطع مهم در زندگی هر فرد است. پس ارزش آن را دارد که هر جوان وقت مناسبی را صرف بررسی معیارهای اصلی و فرعی خود برای اتخاذ یک تصمیم صحیح نماید. اینکه یک جوان بتواند فاکتورها و معیارهای مناسب برای خود در نظر بگیرد، می تواند نقش مهمی در کامیابی ویا ناکامی او در زندگی زناشویی آینده اش ایفا کند.
تناسب دختر و پسر از نظر معیارهای زندگی به معنای آن نیست که آنها از همه لحاظ شبیه یکدیگر باشند بلکه به این معنا است که دو جوان به چه میزان می توانند در مقابل تفاوت های موجود از خود انعطاف نشان دهند.

والدین و فرزندان تک بعدی

درست است که هنوز پول و ثروت به بزرگترین معیار ازدواج در بین قشر جوان جامعه تبدیل نشده است اما زنگ های خطر در حال به صدا در آمدن است

اگر خانواده ها بتوانند فرزندانشان رابر اساس یک الگوی مناسب و تحت یک تربیت اصولی بزرگ نمایند، فرزندانشان پس از رسیدن به سنین جوانی توانایی تشخیص معیارها و ملاک های مناسب را خواهند داشت؛ اما خانواده هایی که همواره تک بعدی به یک امر توجه ویژه نشان داده اند، قطعاً فرزندانشان نیز به صورت تک بعدی پرورش خواهند یافت، به طور مثال خانواده های مادی گرا هیچ گاه توجه ویژه ای به یک جوان تحصیل کرده که اندوخته علمی خود را پشتوانه خود ساخته و در تلاش است که پله های موفقیت را طی کند، نخواهند داشت چرا که همه چیز را در تهیه خانه ، پول و امکانات خلاصه می کنند.

نقش مادیات در زندگی

هم کفوی امری است که در فرهنگ اسلامی – ایرانی تاکیدات فراوانی به آن شده است. یعنی این که زن و شوهر دارای تناسب اخلاقی، ایمانی، فرهنگی و مالی باشند. در سالهایی نه چندان دور این هم کفوی امری بسیار مهم در انتخاب همسر بود ولی این روزها به نظر می رسد یک اصل مهمترین معیار زندگی جوانان شده است که آن هم پول و مادیات است. جوانانی که به صورت تک بعدی فقط به مادیات توجه دارند، غالباً به دنبال همسری هستند که از خانواده ای متمول و از لحاظ مالی در رفاه کامل به سر برد، و حال اگر دارای سایر ویژگی ها مناسب نبود اهمیت چندانی ندارد، زیرا پول می تواند جایگزین همه چیز باشد. این گونه از جوانان در رویای مسافرت های خارج از کشور، خرید لباسهای مارک دار، ترتیب دادن جشن ها و مهمانی های پر زرق و برق و داشتن خانه و خودرو های گران قیمت هستند و با این تصور که باداشتن چنین زندگی قطعاً خوشبختی به دنبال آنهاخواهد آمد، به دنبال همسری هستند که به رویاهای آنها جامه عمل بپوشاند و متاسفانه این تفکر منحصر به جنسیت خاصی نیست و در حال اشاعه بین دختران و پسران است.

یک شبه ره صد ساله رفتن

تناسب دختر و پسر از نظر معیارهای زندگی به معنای آن نیست که آنها از همه لحاظ شبیه یکدیگر باشند بلکه به این معنا است که دو جوان به چه میزان می توانند در مقابل تفاوت های موجود از خود انعطاف نشان دهند.

 اندیشیدن به اینکه ازدواج با فردی متمول می تواند باعث شود که ره صد ساله یک شبه پیموده شود، اساساً زندگی را تهدید میکند. شاید مواردی به طور استثنا دیده شده باشد که ازدواجی که بر پایه مادیات شکل گرفته است به ارتباط مستحکم و عاشقانه ختم شود، اما به طور غالب چنین ازدواج هایی دوام چندانی ندارد، زیرا شالوده این ازدواج های ها بر اساس معیار و شناخت صحیح استوار نگشته است.
در بسیاری از این ازدواج ها اختلاف سنی مشهودی میان زوجین وجود دارد و سن بالاتر یکی از طرفین می تواند نشاط و توازن اولیه زندگی را کاهش دهد. و از سویی دیگر ممکن است ثروت طرف مقابل به ابزار برای فخر فروشی و تحقیر شریک زندگی و به استثمار کشیدن او بدل شود، و نکته دیگر آنکه پول و مادیات می تواند یک شبه بر باد رود و زندگی بنا شده بر این معیار نیز به همراه ثروت بر باد خواهد رفت.

زنگ های خطر

درست است که هنوز پول و ثروت به بزرگترین معیار ازدواج در بین قشر جوان جامعه تبدیل نشده است اما زنگ های خطر در حال به صدا در آمدن است، بالا رفتن آمار طلاق در این سالها نشان می دهد معیار های هم کفوی در ازدواج در میان جوانان رنگ و بوی خود را از دست داده است و معیار های اخلاقی و انسانی در حال رنگ باختن است. در این میان این وظیفه به گردن خانواده ، رسانه ها و نهاد های تربیتی و آموزشی است که در صدد تربیت اصولی جوانان و شکل گیری تفکر منطقی در میان آنها باشند تا نهاد خانواده که مهمترین هسته تشکیل دهنده اجتماع است در معرض آسیب های کمتری قرار گیرد. 


تبیان