مردی از سفر حج برگشته، سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق تعریف می کرد، مخصوصا یکی از همسفران خویش را بسیار می ستود که چه مرد بزرگواری بود، ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همین که در منزلی فرود می آمدیم او فورا به گوشه ای می رفت و سجاده خویش را پهن می کرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول می شد.

امام: (پس چه کسی کارهای او را انجام می داد؟ و که حیوان او را تیمار می کرد؟).

البته افتخار این کارها با ما بود. او فقط به کارهای مقدس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت.

(بنابراین همه شما از او برتر بوده اید).لا یَسْتَعِنْ اَحَدُکُمْ مِنْ غَیْرِهِ وَلَوْ بِقَضْمَهٍ مِنْ سِواکٍ)؛ (کحل البصر، محدث قمی، ص 69)


منبع:کتاب داستا راستان جلد 1و2