یادم نمی رود همان روزها به شدت با این بازی مقابله می کردم و هرجایی که سخنی پیش می آمد پسامدها ونتیجه ی آن را بازگو می کردم. می گفتم اینها با این کار دارند دو هدف را پی گیری می کنند: یکی اینکه در میان مردم خود، زمینه ی حمله به ایران یا هر کشور اسلامی را فراهم می کنند و با این قهرمان سازی ها انگیزه ی جوان امریکایی را برای کشتار مسلمانان فراهم و تقویت می کنند. دیگر اینکه در ذهن و اندیشه ی نا خودآگاه بچه های ما رسوخ می کنند.
یعنی یک کودک مسلمان که طبیعی است می خواهد در بازی طرف پیروز باشد چاره ای ندارد که بسیجی ها و سربازان مسلمان و هموطن خود را بکشد و بازی را به نفع خود تمام کند. جالب این است که هر رزمنده ی مسلمانی که در مقابل کماندوی آمریکایی قرار می گرفت فریاد یا مهدی و یاحسین و الله اکبر سر می داد اما بازیگری که بچه ی من و شما بود باید با شلیک یک تیر، فریاد او را در گلو خفه می کرد.
یادم نمی رود آن روز عده ای از خوش باوران، تحت این عنوان که این ها تنها یک "توهم توطئه" است، هرچند به حرف هایمان گوش می دادند اما چشمانشان داد می زد که دارند ته دلشان به این همه تندروی !! می خندند.
حدود سه سال پیش روزنامه ها نوشتند که حزب الله لبنان اقدام به طراحی و ساخت یک بازی رایانه ای کرده است که در آن قهرمان بازی یا همان کاربر رایانه، یک رزمنده حزب اللهی است که برای نجات اسیران حزب الله به دل اسرائیل یورش می برد و در نهایت اسیران خودی را آزاد می کند.
جالب است که همان روزنامه ها نوشته بودند:
رژیم صهیونیستی آن بازی را تحریم کرده و توسط سفارت خانه های خود در سراسر دنیا به همه ی کشورها اعلام کرده است که اگر کشوری این بازی را از حزب الله بخرد، اسرائیل بی درنگ روابط خود را با آن کشور قطع می کند.
وقتی این خبر را می خواندم در دل به ساده اندیشی خودمان گریه می کردم و می گفتم حتماً دوستان ما معتقدند که اسرائیل هم دچار توهم توطئه شده است.
به یقین دیگر نمی توان باز های رایانه ای را تنها وسیله ای برای وقت گذرانی دانست. بازی رایانه ای، فقط یک تفریح بی خطر نیست؛ بلکه رسانه ای برای بیان و نهادینه سازی برخی پیام هاست. البته این پیام رسانی به صورت آشکار صورت نمی گیرد، بلکه در جهتی به دور از اهداف ظاهری و ابتدایی، از آن استفاده می شود. استفاده از باز های رایانه ای، در جهت هدف های سیاسی و نظامی، به آن جهت مزورانه است که برای مردم، ناشناخته است.
امیدوارم برای ثابت شدن ادعای فوق، حوصله کنید و این مقاله و به ویژه چند سطر آینده که شاید تکراری به نظر بیاید، را با دقت مطالعه کنید:
افزون خواهی، کشورگشایی مدرن و عشق سلطه بر جهان، همواره بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ دولت آمریکا بوده و می رود تا به فرهنگ ملی آمریکاییان نیز بدل شود. لشکرکشی و تجاوز های نظامی امریکا به دیگر کشورها که تحت عناوینی جذاب و فریبنده ای مانند برقراری صلح، دفاع از حقوق بشر و نیز آزادی انسان صورت می گیرد، تنها یک ادعا نیست که کسی بتواند آن را انکار کند.
طبق مدارک اداره پژوهش کنگره ی امریکا، این کشور طی سال های 1789 تا 1993 میلادی 245 بار علیه کشورهای دیگر لشکرکشی کرده است. این آمار بدون احتساب کودتاها، براندازی ها، شورش ها، کمک به دولت های دیکتاتور و انقلاب های رنگی است.
این یافته ی جدیدی نیست. حدوداً یک سال بعد از جنگ اول خلیج فارس بود که روزنامه ی نیویورک یک سند بسیار مهم که در دوره ی ریاست جمهوری ریگان، و زیر نظر «پاول ولفووتیز» طراح استراتژی پنتاگون تهیه شده بود را منتشر کرد. این سند که حاوی برنامه ی چهارم سالانه ی وزارت دفاع است و اهداف آمریکا را برقراری صلح، تداوم آزادی و رسیدن به سعادت و خوشبختی می داند که بر اساس رهبری آمریکا بر یک نظام بین المللی استوار شده است. در این سند چنین آمده است: هدف ما از آغاز تسلط بر جهان بوده و این کار را در صورت امکان به شکلی صلح آمیز و در صورت ضرورت به شکل قهری انجام خواهیم داد.
درست در همین ایام که چیزی از فروپاشی شوروی هم نمی گذشت، نظریه ی جنگ تمدن ها توسط ساموئیل هانگتینتون ارائه شد و سپس شاگردش فرانسیس فوکویاما کتاب پایان تاریخ را منتشر ساخت و باز در همین ایام بود که بوش اول نظم نوین جهانی را علم کرد.
اکنون و در دوران استعمار فرانو، دولت امریکا سعی دارد با استفاده از انواع برنامه های فرهنگی در میان ملت امریکا و دیگر ملت های جهان، به تجاوزهای خود رنگ و بوی انسان دوستانه و اقدامی در راستای گسترش صلح و دموکراسی ببخشد و همان خصلت های تجاوزکارانه و شایستگی سلطنت جهانی را به فرهنگ ملت آمریکا نیز تبدبل کند.. در این نوع برنامه ها سعی بر این است که امریکا نماد خیر مطلق و مخالفان امریکا نماد شرارت و محور شرارت معرفی شوند.
ساموئیل هانگتینتون می گوید:
ما دشمن داریم این دشمن جهانی با توان دسترسی به همه ی نقاط جهان که به ایده ای مسلح شده و با تکنیک ها ، تسلیحات، سنگدلی وشقاوت برای تبدیل شدن به سلطه گری جهانی به میدان آمده است.
در هم کوبیدن این دشمن به اولویت اول و اصلی کارکرد ملی ما تبدیل شده است. اولویتی که با همان درجه و ضرورتی که غلبه بر فاشیسم و اتحاد جماهیر شوروی دنبال می شد. این تز که "با ما باشید یا در جنگ با تروریسم در ردیف دشمنان ما خواهید بود" دکترینی است که در آن اسلام رادیکال جایگزین کمونیسم شوروی شده است.
با بیان این مقدمه اکنون به بحث خود باز گردیم. خوشبختانه امروزه، هر چند بسیار دیر، اما دیگر برای همه ثابت شده است که یکی از موثرترین ابزارهای آمریکا و غرب علیه کشورها و فرهنگ های جهان، بازی های رایانه ای است.
بازی های رایانه ای را صرفا نباید پدیده ای برای سرگرمی کودکان و نوجوانان دانست، بلکه این بازی به ابزار تبلیغاتی مهمی در دست ارتش های مهاجم و سرکوب گری چون ارتش آمریکا هستند که در واقع اهداف سیاسی، فرهنگی و نظامی خود را برای دستیابی به سلطه ی جهانی و تشکیل امپراتوری صهیونی خود دنبال می کنند.
غالب این بازی ها روح و فکر مردم و به ویژه جوانان را ـ چه در جامعه ی داخلی آمریکا و چه در خارج آمریکا ـ هدف گرفته و حاوی پیام های زیر است:
ـ تجاوزهای آمریکا به کشورهای دیگر، از روی اهداف خیرخواهانه و انسان دوستانه است.
ـ آمریکا نماد صلح و دوستی است و هر جنگ و تجاوزی از سوی آن، در راستای صلح جهانی صورت می گیرد.
ـ مخالفان آمریکا عناصری شرور و محور های شرارت و سپاه اهریمن هستند.
ـ اگر قرار است کسی جهان را از ظلم و تباهی نجات دهد بی تردید آمریکایی ها هستند. زیرا آمریکا منجی جهان است.
ـ آمریکا با اهداف خیرخواهانه برای نجات انسان های دربند از دست بد خواهان و عناصر ضد انسان تلاش می کند و انواع خطرها را به جان می خرد.
- یک آمریکایی یک قهرمان است.
بنابراین بیخود نیست که پنتاگون و ارتش آمریکا، به طور مستقیم و غیر مستقیم در تولید و توزیع بازی های رایانه ای جنگی و نظامی، دخالت دارند. آنان ماهرترین برنامه نویس ها را جذب کرده و تواناترین موتورهای بازی را خریداری کرده اند و در مواقعی که نتوانند به شکل دلخواه، بازی های رایانه ای مورد نظر را تولید کنند، سایر سازندگان بازی های رایانه ای را به این کار وا می دارند.
امروزه تولید بازی های رایانه ای به حدود 3 تا 4 هزار نسخه می رسد. بیش از سی ملیون نفر در جهان، اوقات فراغت خود را پای این بازی ها می گذرانند و ده در صد این عده، روزانه بین 4 تا 7 ساعت وقت خود را پای آن صرف می کنند.
شاید بتوان ادعا کرد که بازی های رایانه ای به خاطر سهولت دسترسی و جذابیت های خاص خود، به عنوان یک رسانه ی محبوب و پر طرفدار، توانسته است از نظر جذب مخاطبان جوان و پر انرژی به طور جدی با هالیوود رقابت کند. هرچند که خیلی از بازی ها از روی فیلم های معروف و پر فروش هالیوود ساخته می شود، ولی به عنوان مثال جالب است بدانید در سال 1380 هالیوود تنها پنج ملیارد دلار سود داشته است در حالی که در همین سال سود شرکت های بازی های رایانه ای در آمریکا بیش از سی ملیارد دلار بوده است.
اینجانب هیچگونه آماری از تنوع و میزان رواج بازی های رایانه ای در کشورمان ندارم؛ اما آمار و اطلاعات جسته و گریخته ای که از دیگر کشورها وجود دارد می تواند وجود تب و تاب این نوع بازی ها را نشان دهد والبته اگر نگوییم این تب و تاب در کشور ما بیشتر از آن کشورها نیست، احتمالاً کمتر هم نخواهد بود.
ـ در 75 درصد خانه های آمریکایی سیستم بازی های رایانه ای وجود دارد.
ـ اکثر استفاده کنندگان از این بازی ها در آمریکا مرد هستند و بین 7 تا 34 سال سن دارند.
ـ اغلب بازی کنان بازی های رایانه ای را پسران 15 تا 24 سال شکل می دهند.
ـ بازی halo2 در اولین هفته از انتشارش در بازار در ماه نوامبر، 66 ملیون دلار فروش داشته است.
ـ علاقه ی خانم ها هم به این بازی ها رو به افزایش است. درحال حاضر 25 درصد زنان بریتانیایی، 39 درصد زنان آمریکایی و 69 درصد زنان کره ای از بازی های رایانه ای استفاده می کنند.
ـ در سه کشور فوق، متوسط سن زنانی که وقت خود را با بازی های رایانه ای می گذرانند بین 30 تا 35 سال است و به طور متوسط هفته ای 7 ساعت بازی می کنند و در سال حدود 250 یورو برای خرید آن می پردازند.
ـ بر اساس پژوهش شرکت مایکروسافت، کاربران رایانه های شخصی 18 درصد از زمان استفاده از رایانه را صرف بازی می کنند.
ـ بازی های رایانه ای بعد از گشت و گذار در اینترنت و کار با پست الکترونیک، سومین علاقه در بین برنامه های رایانه ای است.
ـ در اخبار آمده بود که یک جوان سی ساله ی چینی که 6 سال پیش، شرکت بازی های آن لاین را راه اندازی کرده است، هم اکنون دومین مرد ثروتمند چین با یک ملیارد دلار دارایی به حساب می آید.
ـ با توجه به درآمد سرشار صنعت بازی های رایانه ای، چین قصد دارد تا دو ملیارد یوآن در این صنعت سرمایه گذاری کند.
بنابراین با وجود چنین ظرفیتی، بدیهی است که قدرت های جهانی و نظام سلطه به طور عام و آمریکا و سردمدارن صهیونی نظم نوین جهانی به طور خاص، نتوانند از کنار آن بی تفاوت شده و برای تسخیر این نوع رسانه و استفاده از تمام ظرفیت های آن برای اهداف و مطامع خود تلاش نکنند.
ادامه دارد .......
برگرفته از سایت راسخون