آیا ترسیدی چیزی از فقر او به تو سرایت کند؟
مرد ثروتمند گفت: خیر! یا رسول الله.
پیامبر صلی الله علیه و آله: آیا ترسیدی از ثروت تو چیزی به او برسد؟
ثروتمند: خیر! یا رسول الله.
پیامبر صلی الله علیه و آله:
پس چرا از او فاصله گرفتی و خودت را کنار کشیدی؟
ثروتمند: من همدمی (شیطان یا نفس اماره) دارم که فریبم می دهد و نمی گذارد واقعیتها را ببینم، هر کار زشتی را زیبا جلوه می دهد و هر زیبایی را زشت نشان می دهد. این عمل زشت که از من سر زد، یکی از فریبهای اوست. من اعتراف می کنم که اشتباه کردم. اکنون حاضرم برای جبران این رفتار ناپسندم نصف سرمایه خود را رایگان به این فقیر مسلمان بدهم.
پیامبر صلی الله علیه و آله به مرد فقیر فرمود: آیا این بخشش را می پذیری؟
فقیر: نه! یا رسول الله.
ثروتمند: چرا؟!
فقیر:(زیرا می ترسم من نیز مانند تو متکبر و خودپسند باشم و رفتارم مانند تو نادرست و دور از عقل و منطق گردد).(بحار: ج 22، ص 130 و ج 72، ص 13)
منبع:داستان های بحار الانوار،محمود ناصری.