عمر بن عبدالعزیز) در زمان خلافت خویش، روزی بالا ی منبر مشغول سخنرانی بود. در خلال سخن گفتن وی، مردمی که پای منبر بودند، می دیدند خلیفه گاه به گاه دست می برد و پیراهن خویش را حرکت می دهد. این حرکت موجب تعجب حضار و شنوندگان می شد و همه از خود می پرسیدند: چرا در خلال سخن گفتن دست خلیفه متوجه پیراهنش می شود و آن را حرکت می دهد؟
مجلس تمام شد و به آخر رسید. پس از تحقیق معلوم شد که خلیفه برای رعایت بیت المال مسلمین و جبران افراط کاری هایی که اسلاف و پیشینیان وی در تبذیر و اسراف بیت المال کرده اند، یک پیراهن بیشتر ندارد و چون آن را شسته، پیراهن دیگری نداشته است که بپوشد، ناچار بلافاصله پیراهن را پوشیده است. و اکنون آن را حرکت می دهد تا زودتر خشک بشود(-مقدمه ترجمه کتاب (نیایش)، تألیف آلکسیس کارل، به قلم آقای محمد تقی شریعتی، از نشریات شرکت انتشار).
منبع:کتاب داستان راستان جلد1و2