عایشه همسر رسول اکرم در حضور رسول اکرم، نشسته بود که مردی یهودی وارد شد. هنگام ورود به جای سلام علیکم گفت: اَلسَّامُ عَلَیْکُمْ؛ یعنی مرگ بر شما!! طولی نکشید که یکی دیگر وارد شد، او هم به جای سلام گفت: اَلسّامُ عَلَیْکُمْ. معلوم بود که تصادف نیست، نقشه ای است که با زبان، رسول اکرم را آزار دهند. عایشه سخت خشمناک شد و فریاد برآورد که: (مرگ بر خود شما و … ).
رسول اکرم فرمود: (ای عایشه! ناسزا مگو ناسزا اگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین صورتها را دارد. نرمی و ملایمت و بردباری روی هرچه گذاشته شود، آن را زیبا می کند و زینت می دهد و از روی هر چیزی برداشته شود از قشنگی و زیبایی آن می کاهد، چرا عصبی و خشمگین شدی؟).
عایشه: مگر نمی بینی یا رسول اللّه! که اینها با کمال وقاحت و
بیشرمی به جای سلام چه می گویند؟
(چرا، من هم در جواب گفتم: (عَلَیْکُمْ) بر خود شما. همین قدر کافی بود)(وسائل، ج 2، ص 212.)
منبع:کتاب داستان راستان جلد 1و2