به گفته شادروان «عبدالله مستوفی» جنگ زرگری کنایه از تظاهر در مناقشه و مشاجره است که هیچ یک از طرفین نمیخواهند واقعا با هم بجنگند.
جنگ زرگری به این ترتیب بود که گاهی مشتری چاق و پولداری برای خریداری جواهر گرانبها و سنگین قیمت به دکان زرگری مراجعه میکرد و از کم وکیف وعیار و قیمت جواهر میپرسید.
در این موقع زرگر قیمت جواهر مشتری را به چند برابر قیمت واقعی اعلام میکرد و ضمنا با چشمک زدن، زرگر رو به رویی را و یا به وسیلهی شاگردش زرگر مغازهی همسایه را خبر میکرد تا به ترتیبی که مشتری متوجه جریان قضیه نشود سروگوش آب دهد و وارد معرکه شود. زرگر دومی که گوشی دستش بود به بهانه ای خود را نزدیک میکرد و بدون تمهید مقدمه، مطلبی قریب به این موضوع به مشتری میگفت :« من این جواهر را درمغازه دارم و به این قیمت – کمتر از قیمتی که زرگر اولی گفته بود میفروشم و بدین تریب زرگر اول با زرگر دومی به جدال و نزاع ساختگی برمیخاست
و فی المثل میگفت:«چرا جلوی مغازه من آمدی و چه حق داری که در گفتگوی ما دخالت کنی ؟» زرگر دومی جواب میداد :« تو دین نداری ! تو انصاف نداری ! تو دروغگویی و میخواهی مالی را که این مبلغ قیمت دارد به چند برابر بفروشی. من نمیگذارم سر این آقای محترم – یا خانم محترمه – کلاه بگذاری و پولش را بالا بکشی !»
زرگر اولی میگفت :« دروغگو تو هستی که میخواهی جنس بنجل کم عیارت را آب کنی.»
زرگر دومی میگفت:« اگر جنس من کم عیار باشد میتواند به سنگ محک بزند تا سیه روی شود هرکه دروغش باشد. کاسبی و زرگری حساب و کتاب دارد. تو میخواهی برای چند دینار زیادتر از قیمت واقعی آبروی تمام زرگرها را ببری و ما را کنفت کنی !»
خلاصه این بگو و آن بگو، جنگ در میگرفت و قشقرقی برپا میشد.
مشتری ساده لوح که این صحنه را حقیقی و از روی خیرخواهی تلقی میکرد بدون اعتنا و توجه به سر و صدای زرگر اولی به مغازهی زرگر دومی میرفت وجنس مورد نظر را به قیمتی که زرگر دومی گفته بود، بدون کمترین تحقیق و چانه زدن میخرید و قیمتش را تمام و کمال میپرداخت.
در نتیجه مشتری بیچاره ضرر میکرد و دو نفر زرگر مورد بحث، سود حاصله را با یکدیگر تقسیم میکردند.
این جنگ مصلحتی و صوری و ساختگی را که صرفا اختصاص به زرگرها داشت – و شاید بعدها به سایر اصناف بازار هم سرایت کرده باشد – در عرف به اصطلاح جنگ زرگری میگفتند که رفته رفته بر اثر مرور زمان به صورت ضرب المثل در آمد و در رابطه با هرگونه مناقشه و مشاجره و نزاع مصلحتی که برای اغفال و فریفتن شخص ثالث باشد مورد استفاده و اصطلاح قرار گرفت.