امام علی علیه السلام به سمت کوفه حرکت می کرد که با یک کافر ذمی همراه شد. آن مرد به امام علی علیه السلام عرض کرد به کجا می روی؟
حضرت علیه السلام فرمود: به کوفه می روم.
وقتی بر سر دو راهی رسیدند و خواستند از یکدیگر جدا شوند امام علیه السلام از مسیر خود خارج شد و در مسیر او حرکت کرد.
مرد ذمی گفت: مگر به کوفه نمی روی؟
امام علیه السلام: بله به کوفه می روم.
مرد ذمی: چرا راه کوفه را رها کردی؟
امام علیه السلام: این کمال حسن همراهی است که مرد رفیق راهش را در هنگام جدائی چند قدمی بدرقه کند و این دستوری است که پیامبر صلی اللّه علیه و آله به ما داده است.
مرد ذمی: پیامبر شما چنین دستوری داده است؟
امام علیه السلام: آری.
مرد ذمی: پس هر کس از او پیروی کرده است بخاطر همین رفتارهای بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه می گیرم که پیرو دین تو باشم. آنگاه همراه امام علیه السلام به کوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد. (مستدرک الوسائل، ج 13، ص 404)
منبع:کتاب قصه های تربیتی چهارده معصوم(ع)محمدرضا اکبری