این 2 تاجر روسیه جنوبی و آسیای میانه را که از چند دهه قبل به دلیل فتوحات چنگیزخان جزو امپراتوری مغول محسوب می شد، درنوردیده و خود را به چین رساندند که قوبیلای قا آن امپراتور مغول بر آن فرمانروایی می کرد.
قوبیلای قا آن به نیکولو و ماتئو ماموریت داد که چند راهب مسیحی را با خود به چین بیاورند.
برادران پولو اندک زمانی پس از بازگشت به وطن بار دیگر زادگاهشان را با یک پیام از سوی پاپ به مقصد چین ترک کردند.
این بار مارکو نوجوان نیز همراه آنها بود.راهبان مسیحی به دلیل ترس از مسافرت دریایی از همراهی با برادران پولو خودداری کردند.
هنگام رسیدن به چین ، قوبیلای قاآن از آنها استقبال شایانی کرد و مارکوپولو جوان به یکی از نزدیکان امپراتور تبدیل شد و حتی حکومت یک شهر به عهده او گذاشته شد.
سرانجام پس از یک غیبت 24 ساله مارکوپولو با انبوه هدایای امپراتور قوبیلای قاآن چین را ترک کرد و به زادگاهش ونیز بازگشت.
در روز 7 سپتامبر سال 1298 میلادی مارکوپولو در یک جنگ دریایی با جمهوری جنوا که رقیب جمهوری ونیز محسوب می شد به همراه 7000 نفر دیگر اسیر می شود. او سال های طولانی در زندان مالپاگا در جنوا محبوس بود.
در دوران زندان مارکوپولو روایات سفرش به دربار قوبیلای قا آن را به روستیچلو دو پیزا هم سلولی اش دیکته می کند.
روستیچلو که از هنر نویسندگی برخوردار بود روایات مارکوپولو را به قلمی شیوا می نویسد سپس این دست نوشته ها در اروپای قرون وسطی آن زمان به زبان های مختلف ترجمه شده و توسط کاتبان دیگری تکثیر می شود.