صبح که آمد به پاسگاه حمله شد
ما اسیر شدیم
به جرم سرباز بودن
جلو دوربین سرم را بریدند
قلبم را تو گرفتی
و سرم را آنها
فدای سرت
به جایش جایت امن است و آرام
حالا با خیال راحت دستش را بگیر
و در خیابان با او که سرباز نبود قدم بزن
خیالت راحت
دیگر سرباز رفت…
بسوزد پدر سربازی
که من سرباز بودم
سرباز وطنم
ولی اکنون
نه تن دارم
نه سر دارم
و نه تو را
آری..
من فقط یک سرباز بودم
روحشون شاد
منبع:سایت تکناز