بی شک ازدواج بزرگ ترین و مهم ترین حادثه زندگى هر انسانی است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگى مشترک وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که روحیه ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. بنابراین وقتی تصمیم به ازدواج می گیرید تفاوتهای فرهنگی را در نظر داشته باشید.
تفاوت فرهنگی طیف وسیعی را در بر می گیرد و افراد آن را از دیدگاه خود تعریف می کنند. تفاوت فرهنگی در مذهبی و غیر مذهبی بودن خلاصه نمی شود. دو آدم با دو فرهنگ متفاوت تصور و رویای متفاوتی از زندگی در ذهن دارند. پس در آشناییهای اولیه حتما به این موضوعها بپردازید. مثلا از چه تفریحاتی خوشتان می آید؟. دوست دارید اوقات فراغت خود را چطور بگذارند؟ تصور شما از ابراز علاقه همسرتان چگونه است؟ نظرتان در مورد مهمانیهای خانوادگی چیست؟ اگر اختلافی بین شما و خانواده تان و یا خانواده همسرتان پیش بیاید انتظار دارید همسر شما چه عکس العملی نشان دهد؟ غذاهای مورد علاقه، مکانهای مورد علاقه و در عین حال نظرتان نسبت به فرهنگ و پول و کسب در آمد و قرض و وام و حتی ربا و پس انداز و نحوه پس انداز کردن و مدیریت خانه و ...
بارها و بارها دیده شده که دو نفر پس از یک سال نامزدی به محض اینکه ازدواج رسمی صورت می گیرد طی دو سه ماه کارشان به طلاق می کشد. وقتی موضوع واکاوی می شود متوجه تفاوتهای فرهنگی زیادی می شویم که تحمل همدیگر را برایشان غیر ممکن کرده است. وقتی از آنها در مورد یکسالی که گذراندند می پرسیم متوجه می شویم که در مورد هیچ موضوعی حرف نزده اند. فقط خوش گذرانده اند و در مورد مسائل فلسفی مثل نظریات نیچه و هابز صحبت کرده اند!!!! حتی از رویکرد سیاسی همدیگر هم خبر ندارند! یا برخی موارد را متوجه شده اند و با این فکر که تغییر می کند زندگی را شروع کرده اند.
در حال حاضر به دلیل افزایش سطح تحصیلات دختران و همچنین قبولی دانشجویان در شهر های دیگر، شاهد افزایش ازدواج های بین فرهنگی هستیم. همچنین با توجه به تحولات فرهنگی در دهه های گذشته، بیشتر جوانان به دنبال عدم تبعیت از فرهنگ سنتی والدین خود، در اکثر مسائل زندگی خود به خصوص ازدواج هستند و ازدواج به سبک سنتی را نمی پسندند و ترجیح می دهند خود شریک آینده زندگی شان را انتخاب نمایند. به همین دلیل مراحل آشنایی وحتی قرار و مدارهای عقد و عروسی توسط خود زوجین گذاشته میشود. اکثر خانواده ها نیز پیرو جو روشنفکری جامعه ( روشنفکر مآبانه) از این روند تبعیت نموده و موافق این نوع آشنایی ها هستند و معمولا به گفتن این جملات معروف و کلیشه ای مانند : "مهم خودشونن، این دو تا میخوان با هم زندگی کنن" "خودشون همدیگرو بپسندند ما حرفی نداریم "بسنده می کنند. اما از آنجایی که این تفکرات و اقدامات روشنفکرگرایانه، حبابی بیش نیست پس از ازدواج، خانواده ها دخالت های گاه و بیگاه خود را در زندگی زوجین شروع می کنند و اینجاست که نقش فرهنگ پر رنگ تر می شود. فراموش نکنیم شخصیت هر فرد در محیط خانواده شکل می گیرد، بنابراین هر خانواده با توجه به زمینه های فرهنگی و تربیتی خود تاثیر متفاوتی روی فرزندان و در نتیجه چهارچوب شخصیتی آنها می گذارد. محیط زندگی، قوم و قبیله، عقاید و باورها، آداب و رسوم و توقعات و انتظارات فرد، از مسائلی است که می تواند زندگی مشترک هر عروس و دامادی را با مشکل روبه رو کند.ویژگی های فرهنگی در تمام مراحل اجرا و برگزاری مراسم ازدواج و آداب و رسوم مربوط به آن تاثیرگذار است؛ اما نقش آن در طول زندگی بیشتر نمایان می شود و اختلافات موجود هر روز بیش از پیش باعث درگیری و بحث در مورد مسائل مختلف زندگی می شود.
تصور کنید در چنین خانواده هایی، پای یک کودک نیز به میان آید. تربیت و پرورش کودک نیز تبدیل به یکی از زمینه های مهم برای ناسازگاری های دایمی زن و شوهرخواهدشد. بنابراین هر چه فرهنگ خانواده ها به هم نزدیک تر باشد سوء تفاهم های ناشی از اختلافات فرهنگی کمتر پیش می آید. ولی اگر زوجین دارای فرهنگ های کاملا متفاوتی باشند خانواده ها معمولا متوجه حرف ها و نیات رفتار و اقدامات یکدیگر نمی شوند و سوء تفاهم ها زیادی پیش خواهد آمد و شکاف های عمیقی را در روابط خانواده ها و زوجین ایجاد خواهد کرد.
باید توجه کرد که در حال حاضر علیرغم تحولات فرهنگی اتفاق افتاده ، هنوز خانواده و فرهنگ های خانوادگی نقش مهمی را در زندگی هر فردی بازی می کنند و بی توجهی به این عناصر مهم آن هم در امر خطیری مانند ازدواج باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی زوجین و در نهایت از هم پاشیدگی زندگی آنان خواهد گردید. بنابراین لازم است جوانانی که قصد ازدواج دارند به این امر توجه نمایند که ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و در واقع دو خانواده نیز با هم ازدواج می کنند .
بنابراین در هنگام انتخاب همسر، بیان این جمله که «من می خواهم با این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده اش ندارم» متفکرانه نیست و اختلاف فرهنگی و تفاوت سطح طبقاتی در آینده مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. فردی که قرار است همسر او شود جزئی از خانواده ای است که او بیان می کند هیچ کاری با آن ها ندارد و بسیاری از اخلاقیات و روحیات آن ها را از کودکی آموخته است و در تربیت او نقش داشته است. بنابراین خانواده در امر ازدواج نقش مهمی دارد و یکی از موضوعاتی که در انتخاب همسر باید به آن توجه کرد، هم سطح بودن فرهنگ خانوادگی است
در پایان باید گفت اگرچه فرهنگ به تنهایی نمی تواند در اختلاف سطح طبقات تاثیرگذار باشد و نمی توان با قاطعیت گفت که افراد از فرهنگ های مختلف نمی توانند با هم ازدواج کنند، اما بی تردید تشابه فرهنگی می تواند نقش مهمی در موفقیت یک ازدواج داشته باشد..به همین دلیل دختر و پسر باید تلاش کنند که خانواده هایشان از همه لحاظ بخصوص از لحاظ فرهنگی با هم سنخیت و تناسب داشته باشند، تا بهتر بتوانند یکدیگر را درک کنند.
منبع: روزنامه آفتاب یزد
مهرخانه
تبیان