فرآوری: محمدباعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
زن در اسلام
تبلیغ دین
از همان سال های نخست ظهور اسلام، روی آوردن به کسب دانش، شتاب گرفت؛ در حالی که قبل از اسلام تعداد باسوادان، انگشت شمار بودند. بلاذری، در میان زنان، چند تن چون امّ کلثوم بنت عُقْبَه، عایشه بنت سَعد، کریمه بنت مِقداد و امّ وَرقَه دختر عبدالله بن حارث را نام می برد که نوشتن از کارهای مهمّ زنان در عصر رسالت، تبلیغ اسلام بود. آنان اطرافیان مشرک خود را به اسلام فرامی خواندند؛ چنان که «امّ رومان» برای مسلمان کردن فرزند خود عبدالرحمن کوشش زیادی کرد و بارها با او محاجّه نمود ولی نتیجه ای در برنداشت تا اینکه پس از فتح مکه اسلام آورد. (1) «خنسا» دختر عمرو بن شریه از طایفه خود بنی سلیم، تعداد زیادی را مسلمان کرد. (2) ام سلیم بنت مِلحان خزرجی به خواستگارش گوشزد کرد که تنها در صورت مسلمان شدنش با او ازدواج خواهد کرد و او هم مسلمان شد. (3) ام شریک انصاری، پیوسته دیگران را به اسلام ترغیب می کرد. (4) سُفّانه دختر حاتم طایی برادر خود، عَدِیّ بن حاتم را به اسلام دعوت کرد. (5) «فاطمه بنت خطاب» نیز، زمینه اسلام برادر خود را فراهم کرد.
عایشه از دیگر زنانی است که روایات بسیاری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است. وی تنها تعداد چهل حدیث در مورد فضایل امیرمومنان و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نقل نموده است.(زنان دانشمند و راوی حدیث، صص 194- 198)مدرسی و معلمی
زنان، به دلیل جایگاه و نقش بارز و مشخصی که در تربیت و رشد نسل های آینده دارند، از مهم ترین عوامل فرهنگ ساز جامعه به شمار می روند. هر چند در آستانه ظهور اسلام، زنان انگشت شماری از سواد خواندن و نوشتن برخوردار بودند؛ اما با ظهور اسلام و تشویق پیامبر، برخی از آنان هنر خود را به زنان دیگر می آموختند؛ چنان که «لیلی بنت عبدالله قرشی» که از نویسندگان عصر جاهلی بود، هنر نویسندگی خود را در خدمت زنان مسلمان قرار داد و به حفصه، همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کتابت آموخت و آن حضرت خانه ای را در مدینه به وی داد. (6) حفصه خود پس از کسب این هنر به دستور پیامبر، هنرش را به دیگر همسران آن حضرت انتقال داد.
امّ وَرقه، دختر عبدالله بن حارث، بانویی بود که قرآن را جمع آوری کرده بود. (7) در گزارشی آمده است: «شفا» که از آموزگاران با تجربه عصر خود بود، به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به همسرش خط آموخت. (8)حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، شاگردانی چون فضّه، اسماء و رقیّه داشت؛ حتی برخی مردان صحابی؛ مثل جابر و سلمان به زنانی چون اسماء، ام ایمن، و فضه مراجعه می کردند و با طرح سؤال، پاسخ های خود را دریافت می کردند.
زنان، به دلیل جایگاه و نقش بارز و مشخصی که در تربیت و رشد نسل های آینده دارند، از مهم ترین عوامل فرهنگ ساز جامعه به شمار می روند. راویت حدیث
بخشی از سیره حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، به وسیله زنان به ما منتقل شده است. آنان یافته ها و اندوخته های علمی خود را به دیگران منتقل و رسالت فرهنگی خویش را به صورت مطلوبی ایفا می کردند.
یکی از محققان، زندگی نامه حدود 68 زن دانشمند و راوی را که از پیامبر حدیث نقل کرده اند، به رشته تحریر درآورده است. (9) محقق دیگری، بیوگرافی 150 زن راوی در سده نخست هجری را جمع آوری کرده است.(10)
روایات زنان از پیشوایان دین و تلاش شان در نشر و ماندگاری حدیث در تاریخ ثبت است که به چند مورد اشاره می شود. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بنا به اختلاف گزارش ها، 18، 21، 83 و 213 حدیث از پدر بزرگوارش، نقل کرده است. همچنین حسنین (علیهما السلام)، علی (علیه السلام)، ام سلمه، عایشه و انس بن مالک از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) حدیث نقل کرده اند. «اسماء بنت یزید بن سَکَن» که در گفت وگو با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کمتر خجالت می کشید، 81 روایت در زمینه های گوناگون از آن حضرت نقل کرده است. وی از روات ثقه شناخته شده است. (11) از دیگر زنان، می توان به امّ عُمّاره (نسیبه) (12) و «اسماء بنت مَرثَد بن جبر» اشاره کرد. (13) ام سلمه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، بیش از 378 حدیث روایت کرده است(14) او بیشتر از شخص پیامبر یا از طریق فاطمه (سلام الله علیها) یا ابوسلمه حدیث نقل کرده است. (15)
عایشه از دیگر زنانی است که روایات بسیاری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است. وی تنها تعداد چهل حدیث در مورد فضایل امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نقل نموده است. (16) «ام مَعبَد عاتِکه خُزاعی» نیز از پیامبر حدیث نقل کرده است. (17) ام ایمن آزاد کرده پیامبر و از صحابه، احادیث فراوانی از آن حضرت نقل کرده است. این زنان فرهیخته تنها نمونه اندکی از زنانی هستند که از محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کسب فیض کرده و در حفظ و انتقال میراث فرهنگی و معنوی اسلام، نقش داشته اند.
پی نوشت ها:
(1).انساب الاشراف، ج 10، ص 101؛ الاصابه، ج 8، ص 393.
(2). الاصابه، ج 8، ص 111.
(3).الطبقات الکبری، ج 8، ص 426.
(4). انساب الاشراف، ج 2، ص 54.
(5).مغازی، ج 3، ص 988.
(6).الاعلام، ج 3، ص 246.
(7).الطبقات الکبری، ج 8، ص 458.
(8).نیل الاوطار، شوکانی، ج 9، ص 103؛ السنن الکبری، بیهقی، ج 4، ص 366.
(9). ر. ک: زنان نمونه، علی شیرازی.
(10).زنان دانشمند و راوی حدیث، صادقی اردستانی، صص 234- 237.
(11).مسند احمد، ج 7، ص 606.
(12).مسند احمد، ج 7، ص 508؛ سنن ترمذی، ج 2، ص 235.
(13). الاستیعاب، ج 4، ص 348.
(14).سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج 2، ص 210.
(15). تهذیب الکمال، مزی، ج 35، ص 317.
(16).ر. ک: زنان دانشمند و راوی حدیث، صص 194- 198.
(17). المعجم الکبیر، ج 24، ص 348.
تبیان