دروغ

فردی که این کار را انجام می دهد، نه چوپان است نه گرگ دیده، اما صدچاقو که بسازد یکی دسته ندارد. او راست حرف نمی زند، از صبح که بیدار می شود تا شب که به رختخواب برود بارها دروغ می گوید و دیگران را با حرف هایش بازی می دهد. نه پدر، نه مادر، نه همسر، نه دوست و نه کارفرما؛ رو در رو شدن با هیچ کدام از اینها او را از دروغ گفتن منصرف نمی کند.

 او تا آنجا که بتواند حقایق را مخفی کرده، حرف های غیرواقعی به زبان می آورد تا هم به اهدافش نزدیک تر شود و هم از خود آدمی موجه تر بسازد.اما دروغ نه ترفند است و نه برگ برنده، بلکه چاقویی است که فرد دروغگو، لبه اش را به سمت خودش می گیرد و با تمام توان به آبرو و سلامت روانی اش حمله می کند.

در یک کلام، اگر می خواهید مردم با شما صادق باشند، شما نیز باید آدم باجنبه و باظرفیتی باشید و سعه صدر لازم را داشته باشید

حرکت روی گُسل دروغ  سخت ترین و خطرناک ترین قسمت زندگی است، شاید بگویید، آنها که راستش را می گویند به کجا رسیده اند، اما یک سوال آنها که دروغ گفتن چقدر برای پوشاندن دروغی که گفتن انرژی و وقت هدر کردند. اعتماد کردن بین ما انسان ها یک عنصر بسیار گرانسنگ است؛ چه در محیط خانواده و چه در محیط اجتماعی.

اما همین عنصر مهم ممکن است با دروغ از بین برود. دروغ تیری است که در قلب اعتماد می خورد؛ یعنی بیشتر از هر چیزی اعتماد را نشانه می رود؛ در واقع تنها مقصدی که با دروغ می توان بدان رسید، بی اعتمادی است. اما عامل دروغگویی  چیست؟ چه می شود که آدم ها دروغ می گویند؟ عواملی وجود دارد که ریشه در درون خود افراد دارد.

احساس عزت مندی داشته باشد

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: «دروغگو دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در او است.» نخستین عامل دروغ این است که طرف احساس عزت ندارد و انسان پستی است؛ آدم فرومایه ای است؛ اعتماد به نفس لازم ندارد. عزت نفس  ندارد و حقیر است. پس اگر ما دیگران را حقیر و کوچک کردیم این پست کردن و تحقیر کردن عامل دروغگویی آنها می شود. آدم های پست راحت دروغ می گویند اما آدمی که عزیز باشد و احساس عزت مندی داشته باشد کمتر دروغ می گوید.

لطفا نترسید

دروغ تیری است که در قلب اعتماد می خورد؛ یعنی بیشتر از هر چیزی اعتماد را نشانه می رود؛ در واقع تنها مقصدی که با دروغ می توان بدان رسید، بی اعتمادی است

عامل دیگری که به خصوص در روابط خانوادگی خودش را خیلی نشان می دهد بحث ترس  است؛ در مورد بچه ها و زن و شوهر، بچه شما یک کار زشتی کرده و شما چنان تنبیه و توبیخش می کنید و به او تشر می زنید و سرش فریاد می کشید که اگر این بچه یک بار دیگر چنین اشتباهی کرد، ترجیح می دهد که دیگر به شما نگوید یا دروغ بگوید؛ چون که دیده عکس العمل شما خیلی بد و نامناسب است. در رابطه با زن و شوهر نیز به همین شکل؛ مرد و زن از ترس یکدیگر دروغ می گویند. چون می ترسند که اگر راست بگویند یک عکس العمل بسیار تند از طرف مقابل ببینند. در جامعه هم به همین ترتیب است.

عیب هایی که دروغ در چهره دارد

انسان اشرف مخلوقات است یعنی دارای شعور و روح والا و اعتماد به نفس و اخلاق نیکوست. وقتی انسان از این صفات برخوردار باشد می توان گفت قابل اتکاست و می شود به او اعتماد کرد و حرف هایش خریدار دارد چون موجودی عملگراست. در غیر این صورت با سایر حیوانات زنده یا انسان مرده فرقی نخواهد داشت. کسانی که دروغ می گویند دائما دلهره و ترس از این دارند که مبادا حقیقت رو شود، ولی غافلند از این که هیچ وقت ماه پشت ابر نمی ماند.

هیچ کس دروغگو به دنیا نمی آید، در این بین ما باید چه کنیم که این دروغگویی رخ ندهد؟ سعی کنیم عکس العمل مان نسبت به رفتار غلط دیگران با سعه صدر و طمأنینه باشد؛ البته نه اینکه تشویقشان کنیم ولی برخورد آرام تری داشته باشیم؛ زیرا اگر با پرخاشگری برخورد کنیم منجر می شود به اینکه دیگران به ما راستش را نگویند. در یک کلام، اگر می خواهید مردم با شما صادق باشند، شما نیز باید آدم باجنبه و باظرفیتی باشید و سعه صدر لازم را داشته باشید.

منابع: همشهری، جام جم


برگرفته از سایت تبیان