کمتر دیده بودم کسی در این دوره و زمانه، پیش دیگران سر خم کند و طالب نصیحت باشد. در عصر جهانی شدن، هرکسی گمان می‌کند دانای کل است و به اندازه همه تجربه‌های عالم، اندوخته دارد. این دلیل اول و اما دلیل دوم اعجاب، موضوع این فقره از نصیحت‌خواهی تلگرامی بود. وقتی پرسیدم ما که قابل نیستیم، حالا به فرض هم اگر بخواهیم مشورتی بدهیم، در کدام زمینه؟ پاسخ متفاوتی شنیدم: در زمینه مهارت‌های پس از ازدواج! می‌خواهم آنچه را که رفتگان راه تجربه کرده‌اند، از همین آغازین روزهای زندگی مشترک بدانم. دوست ندارم عمری از من بگذرد و با سعی و خطا، جاهلانه‌های زندگی مشترک را کشف کنم.

پرسیدم: خوب محورهای این مطالبه کدام است؟ چه چیزی را می‌خواهی از همین ابتدای راه بدانی؟

گفت: من آدم حساسی هستم. به رفتارهای اطرافیان خیلی توجه دارم. آنها را محاسبه و تحلیل می‌کنم و می‌دانم زندگی مشترک دریایی است مواج از تعامل‌های ارتباطی و احساسی با دیگران. علاوه بر این، من زود دچار دلتنگی می‌شوم. نگرانم همین که وارد خانه‌بخت شدم، دلتنگی پدر و مادر زمینگیرم کند و همین دلتنگی اگر مدیریت نشود، حتما من را در کنترل رفتارهایم ضعیف خواهد کرد.

و از این دو مهم‌تر آنکه در خانواده ما طبق رسم و سابقه، بریز و بپاش در عروسی و خرید و جهیزیه و ولیمه، رایج و فراگیر است. تا اینجای کار، یک‌تنه در برابر این آوار ویرانگر مقاومت کرده‌ام اما در این میدان، حسابی تنها هستم. می‌خواهم بدانم ادامه این مقاومت چگونه امکان دارد؟ می‌خواهم راهی را که شروع کرده‌ام، ختم به خیر کنم. پس نیاز به نصیحت و مشورت دارم چرا که دیگران، دارند من را شماتت و سرزنش می‌کنند. پس برای استحکام بنیان خانواده کوچکم (من و همسرم) به پند پیشکسوتان خوشبخت نیازدارم.

اما محور آخر درخواست، حتما شما را هم به فکر فرو‌می‌برد: چه کنم که همسرم، به‌واسطه من احساس خوشبختی عمیق و واقعی کند؟

اینکه چه جوابی دادم و سیر مباحثات به کدام نقطه انجامید، مهم نیست، مهم آن است که این روحیه نصیحت‌جویی، غنیمتی است یگانه که می‌تواند مثل کیمیا، مس زندگی مشترک را به طلای ناب و تمام عیار تبدیل کند.



همشهری انلاین


برگرفته از سایت تبیان