شناخت امامت!
امام در لغت و اصطلاح دارای معنای متعددی است . اما در لغت، امام به معنای پیشواست و عبارت "الامام هو المتقدم بالناس" یعنی امام پیشوای مردم است. امام جماعت پیشوای مردم در نماز جماعت است که امام الناس یعنی پیشوای مردم نامیده می شود. اما در اصطلاح امام در میان فِرق مختلف مسلمین اطلاق متفاوتی دارد. اهل تسنن صاحبان اربعه ی خود را پیشوایان خود و امام می نامند که عبارتند از: ابو حنیفه، مالک، شافعی، احمد حنبل که همگی را با پسوند امام میخوانند. یعنی فقهاء و مجتهدینی که در امر دین پیشوای آنها هستند که با ابتکار و فکر خود از طریق اجتهاد یا به طریق قیاس احکام را از حلال و حرام برای آنها معین نموده اند.
امام اهل تسنن!
بر اساس آنچه گفته شد امام و پیشوا در امر دینی نزد اهل تسنن در چهار تن خلاصه می شود که البته از حدیث فروع و اصول اختلافات بسیاری میان آنها مشاهده می شود.
از قرن پنجم به امر پادشاه وقت آراء مستحدثه علماء و فقها را جمع نموده و منحصر به چهار نمودند و مذاهب اربعه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را رسمیت دادند و پس از آن مردم را مجبور نمودند که به یکی از آن چهار مذهب عمل نمایند که تا کنون رایج است و اگر چه در میان اهل تسنن بعدها مجتهدین و فقهاء عالی مقامی پیدا شدند که به مراتب از آن چهار امام اعلم و افقه بودند ولی مقام اجتهاد و امامت انحصار در آن چهار مذهب دارد.
اجباربه پیروی از فرد یا افرادی تنها در صورتی جایز شمرده می شود که دستور و نصّی از خاتم الانبیاء رسیده باشد و حال آنکه چنین دستور و نص از آن حضرت(صلی الله علیه و آله) درباره ی ائمه اربعه ی اهل تسنن نرسیده است و خود اهل تسنن به این مطلب اذعان و تصریح دارند!
امامت نزد شیعه!
امام به معنای پیشوا نزد شیعیان اختصاص به اوصیای دوازده گانهای دارد که عترت طاهره و از اهل بیت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) هستند. البته در زمان غیبت ولی عصر امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف، فقها و علمایی هستند که پیشوایی دین را در زمان غیبت بر عهده می گیرند و در هر دوره و زمان بر اساس موازین علمی با ادله ی اربعه ی کتاب، سنت، عقل و اجماع فتوا می دهند اما ایشان "امام" در اصطلاح شیعیان نیستند، بلکه امامت مقامی است مختص ائمه ی اثنی عشر. بر این اساس میان اهل تسنن و شیعه در اصطلاح "امام" فرقی اساسی وجود دارد.
حصر اهل تسنن چرا؟!
اهل تسنن مسلمانان را مجبور می کنند به فتاوی یکی از مذاهب اربعه عمل نمایند و اگر به این صورت عمل ننمایند و پیرو مذاهب اربعه نگردند، ایشان را رافضی، مشرک، و مهدورالدم می دانند! ولی به نظر می رسد که هیچ دلیل متقنی برای این امر وجود ندارد و تنها دلیل ایشان مقام فقاهت و علم و اجتهاد توأم با زهد و ورع و تقوا و امانت و عدالت در ائمه ی اربعه است که پیروی از آنها را بر خود لازم می دانند! در حالی که این دلایل هیچ کدام سبب حصر نمی گردند که تا روز قیامت مسلمانان مجبور باشند پیروی از طریقه ی ایشان نمایند. زیرا این صفات برای تمام علماء و فقها وجود دارد و اساسا اهل تسنن این صفات را برای همه ی فقها و علمای خود قائل است و اصلا اختصاص و انحصار در چهار امام، نوعی توهین به سایر علماء و فقها به شمار می رود! بنابراین حصر "امام" در علمای اربعه ی اهل تسنن غیر معقول به نظر می رسد!
ضایع نمودن حق علمی دیگران!
از سوی دیگر در میان خود اهل تسنن فقهاء و مجتهدین عالی مقام پیدا شدند که به مراتب از آن چهار امام اعلم و افقه بودند. بنابراین ترجیح ائمه ی اربعه بر سایرین پس از آنها ترجیح بلا مرجّح است که عقلا محال است و حصر نمودن مقام اجتهاد به آن چهار نفر ضایع نمودن حق علمی دیگران است. بنابراین معلوم نیست چرا اهل تسنن در مقام تقلید فردی را بر افراد دیگر ترجیح می دهد و چه دلیل و برهانی دارد. امام حنفی ها چه خصیصه ای دارد که امام مالکی ها ندارد و اما شافعی ها چه دارد که امام حنبلی ها ندارد. در حالی که اجباربه پیروی از فرد یا افرادی تنها در صورتی جایز شمرده می شود که دستور و نصّی از خاتم الانبیاء رسیده باشد و حال آنکه چنین دستور و نص از آن حضرت(صلی الله علیه و آله) درباره ی ائمه اربعه ی اهل تسنن نرسیده است و خود اهل تسنن به این مطلب اذعان و تصریح دارند!
جمود و رکود در جامعه ی مسلمین!
یکی از خصائص دین مقدس اسلام آن است که با قافله ی تمدن در هر دوره و زمانی پیش می رود و این مطلب لازم دارد فقهاء و مجتهدینی در هر دوره و زمان با حفظ موازین شرعی با کاروان تمدن پیش روند و حفظ مرکزیت مذهبی را بنمایند. به ویژه آنکه بسیاری از امور است که به واسطه ی حدوث و تازگی آن ها حتما باید به فقها و مجتهدین زنده عرضه نمود و از ابتکار فکر آنها استفاده و فتوایشان را مورد عمل قرار داد و در این موارد نمی توان از مجتهد و فقیه میت تقلید نمود. اگر ملت اسلامی مجبور باشند که از فتاوی ائمه ی اربعه ی اهل تسنن تجاوز ننمایند جمودیت بسیار سختی جامعه ی مسلمانان را فرا می گیرد و ابدا تعالی و ترقی در آنها راه پیدا نمی کند!
از قرن پنجم به امر پادشاه وقت آراء مستحدثه علماء و فقها را جمع نموده و منحصر به چهار نمودند و مذاهب اربعه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را رسمیت دادند و پس از آن مردم را مجبور نمودند که به یکی از آن چهار مذهب عمل نمایند که تا کنون رایج است
شیعه و رفع اشکالات!
در حالی که ائمه ی اربعه اهل تسنن بدون دلیل عقلی و شرعی حصر در همین چهار نفرند و تبعیت از آنها در حالی که جامعه ی مسلمین و بشریت در حال تغییر و رشد است، جز رکود و جمودت و عجز و ناتوانی در امور مستحدثه و مسائل جدید را بدنبال ندارد.
شیعه، امام را به نحو دیگری در اصطلاح می فهمد و معنی می کند! امام و مقام امامت نزد شیعیان مقامی الهی است که پروردگار متعال از طریق رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آن را به برخی از افراد اختصاص می دهد و برای اطاعت مسلمانان از ایشان نص صریح از جانب پروردگار و توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ارائه گردیده است. از این رو ترجیح و حصر ائمه اثنی عشر شیعه برخلاف اهل تسنن حصر و ترجیحی عقلی و شرعی است.
همچنین برای رفع مشکل تبعیت و تقلید از میت، شیعه باب اجتهاد را مفتوح می داند و از این رو فقها و علمای شیعه همراه با ترقی و رشد قافله ی بشری مسائل جدید را براساس ادله ی عقلی و شرعی، استخراج می نمایند و جامعه ی مسلمین را از رکود و جمود نجات می دهند! البته فقها و علمای شیعه در دوران غیبت نواب عام ، امام غایب هستند وگرنه شیعه ایشان را امام در معنای اصطلاحی خاص نمی داند. بلکه در واقع ایشان نمایندگان عام از طرف امام غایب محسوب می شوند.
سخن پایانی ...
"امامت" حقیقتی است که شناخت آن سبب می شود بنیاد اعتقادات یک مسلمان حقیقی مستحکم گردد و این موضوع اختصاصی به شیعه یا اهل تسنن ندارد بلکه در مورد همه فرق اسلامی صادق است که بایستی با تأمل در ویژگی های امام و پیشوای دینی خود راهنمای حقیقی سعادت دینی و ابدی خویش را شناسایی نمایند.
ن. رادفر
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع و مآخذ:
1- شبهای پیشاور – مرحوم سلطان الواعظین (ره)
2- اسلام و مقتضیات زمان – شهید مطهری (ره)
3- امامت و رهبری – شهید مطهری (ره)
4- آنگاه که هدایت شدم – محمد تیجانی تونسی
5- امامت – آیت الله سبحانی
منبع:سایت تبیان