معصومه نصیری-بخش اقتصادی تبیان
فساد اقتصادی

شاید بهتر باشد بگوییم در چنین مواقعی مساله مهم حل همیشگی موضوع و بررسی علل پیدایش آن نیست بلکه مرتکبان آن مساله از خود مساله اهمیت بیشتری پیدا می کنند و علت هم در سیاست زدگی عمیق مسئولان و مردم است.

در مساله پرداخت هایی که صورت گرفته است باید چند نکته را مدنظر داشت. آیا این پرداخت ها  بر اساس قوانینی صورت گرفته یا خارج از قوانین بوده است؟ اگر بر اساس قوانین بوده است چه کس یا کسانی این قوانین را تدوین و تصویب کرده اند؟ اگر این قوانین که منشا پرداخت ها بوده اند از گذشته وجود داشته، پرداختی های در گذشته نیز اهمیت پیدا می کنند. اینکه چرا اساسا در این برهه از زمان این موضوع به یکباره مطرح می شود و بعد جنجال های سیاسی به راه می افتد را هم نباید از نظر دور داشت. 

مساله اساسی تر که باید خواسته افکار عمومی نیز باشد بررسی تمام منافذی است که امکان دور زدن قوانین را فراهم می آورد و حتی بررسی مصوباتی است که دست مدیران را برای اتخاذ چنین رویکردی باز می گذارد.

مساله مهم این است که منشا فساد  در یک سیستم باید شناسایی شود و اسباب و علل آن را از بین ببریم. بخش از فساد رخ داده مرتبط با میزان اختیارات مسئولان بخش های مختلف می شود که قانون کشور به آنها اجازه این میزان پرداخت و حتی بیش از آن را نیز داده است و این یکی در هنگام تدوین قوانین و مقررات و همین طور دادن اختیارات به مدیران بی احتیاطی صورت گرفته است و حالا نمی توانیم بگوییم مدیری که بر اساس قوانین کشور اختیار پرداخت حقوق و مزایا تا این میزان را داشته است چرا از اختیارش استفاده کرده است. 
اما مساله مهمتر این است چگونه شده در سیستم مدیریت اقتصادی کشور به اذعان خود مسئولان کشور، صدها مدیر و مسوول این همه سال حقوق هایی دریافت کرده اند که امروز آنها را مصداق سرقت بیت المال می نامیم. در این مدت چرا هیچ چشمی این مساله را ندیده بود؟
طی هفته هایی که این موضع در سطح افکار عمومی مطرح شده است، همه حتی خود مسئولان درگیر اعداد شده اند و کسی دیگر به  فکر یافتن علل و بستن راه های وقوع چنین رخدادهایی نیست. مساله امروز تنها و تنها حقوق 80 میلیونی نیست که این نکته نیز در جای خود مصداق بی عدالتی است اما مساله اساسی تر که باید خواسته افکار عمومی نیز باشد بررسی تمام منافذی است که امکان دور زدن قوانین را فراهم می آورد و حتی بررسی مصوباتی است که دست مدیران را برای اتخاذ چنین رویکردی باز می گذارد. 
تاسف آورترین بخش ماجرا سیاسی کردن موضوع و بهره برداری از آن جهت رسیدن به مطامع جناحی است. مساله ای که این روزها مثل کلاهی است که دیگر برای مردم پشمی ندارد و بیشتر شبیه به یک بازی نخ نما است. بازی که عایدی آن تنها و تنها بی اعتبار کردن نظام نزد افکار عمومی است. 
فساد از همه جنبه ها دارای اثرات مخربی برای هر کشوری است و از نوع اقتصادیش در بدنه حاکمیت وضع را بدتر هم می کند. پاکدستی و درستکاری از مسئولان به مردم تزریق می شود و نمی توان دم از اخلاق و ضرورت آن بین آحاد مردم زد اما خود به آن پایبند نبود. 

مردم  از شما میخواهند آنچه به ناحق از بیت المال برداشت شده است برگردانده شود چراکه شما وظیفه نگهبانی از این امانت را داشته اید و حالا به هر دلیل خیانت در امانت صورت گرفته است. باید برای جبرانش چاره بیاندیشید.

روی سخن با ناظران و مسئولان اصلی است که این موضوع را پیگیری می کنند:
* افکار عمومی از شما می خواهند اول ریشه های فساد در سیستم اقتصادی را شناسایی کرده و راه های وقوع آن را مسدود کنید.
*مردم از شما می خواهند فارغ از مباحث سیاسی که همیشه آفت رسیدن به نتیجه نهایی بوده است، موضوع را پیگیری کنید و نتیجه را به اطلاع مردم برسانید. نباید اینگونه تصور شود که همه در برابر قانون مساوی هستند اما عده ای مساوی ترند.
*مردم  از شما میخواهند آنچه به ناحق از بیت المال  برداشت شده است برگردانده شود چراکه شما وظیفه نگهبانی از این امانت را داشته اید و حالا به هر دلیل خیانت در امانت صورت گرفته است. باید برای جبرانش چاره بیاندیشید. برکناری افراد آنهم به صورت مقطعی کم اثرترین کاری است که میتوان کرد و در یک کلام « ریشه های فساد را پیدا کنید و بخشکانید».


برگرفته از سایت تبیان