فرصت طلبی

از دیدگاه قرآن، منافقان  فرصت طلب می باشند؛ زیرا تنها حفظ منافعشان را مهم می دانند. به تصریح قرآن مصداق بارز این ویژگی، کسب غنایم و گریز از صحنه های نبرد است: «الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا».(1) 
منافقان فرصت طلب هیچ گاه در مشکلات همراه مسلمانان نیستند، اما به محض پیدا شدن نشانه های پیروزی و رفاه در میان مسلمانان حاضر می شوند: «أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ أُوْلَئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا».(2) 

تحقیر مؤمنان

منافقان همانند دیگر دشمنان انبیاء، غیرتمندان دینی و مؤمنان واقعی  را تحقیر می نمودند. این ارثی است که از اشراف و مشرکان و کافران برده اند. این رفتار سیاسی سابقه ای بس طولانی دارد و قرآن نمونه هایی از آن را بیان کرده است؛ همچنان که دشمنان حضرت نوح (علیه السلام) در توجیه نپیوستن خود به ایشان این گونه عذر می آوردند: «فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ »؛ «پس سران قومش که کافر بودند، گفتند: ما تو را جز بشرى مثل خود نمى بینیم و جز [جماعتى از] فرومایگان ما آن هم نسنجیده نمى بینیم، کسى تو را پیروى کرده باشد و شما را بر ما امتیازى نیست؛ بلکه شما را دروغگو مى دانیم.»(3) 

منافقان همانند دیگر دشمنان انبیاء، غیرتمندان دینی و مومنان واقعی را تحقیر می نمودند. این ارثی است که از اشراف و مشرکان و کافران برده اند. این رفتار سیاسی سابقه ای بس طولانی دارد و قرآن نمونه هایی از آن را بیان کرده است

تشکل و پیوستگی

منافقان در جهت ضربه زدن به اسلام  و حاکمیت نظام اسلام متشکل و پیوسته اند. از اختلاف های درونی خود دست می کشند و بر ضد اسلام متحد می شوند: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛ «مردان و زنان دو چهره [همانند] یکدیگرند به کار ناپسند وا مى دارند و از کار پسندیده باز مى دارند و دست هاى خود را [از انفاق] فرو مى بندند خدا را فراموش کردند؛ پس [خدا هم] فراموششان کرد در حقیقت این منافقانند که فاسقند.» (4) 

ایجاد تفرقه

منافقان در طول تاریخ باتمام توان از فتنه گری و ایجاد تفرقه در صفوف مسلمانان استفاده کرده اند و با تسلط بر حکومت ها و ملت ها از منافع مادی و معنوی آن ها به نفع خود بهره بردند. 
قرآن با صراحت دستور مقابله با این گروه فتنه گر را می دهد: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»؛ «و با آنان بجنگید تا فتنه اى بر جاى نماند و دین یکسره از آن خدا گردد پس اگر [از کفر] باز ایستند قطعا خدا به آنچه انجام مى دهند بیناست.» (5) 
سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» شیوه رفتاری همه مستکبران   از جمله منافقان در طول تاریخ بوده است. در این راه ساختن مسجد نیز برای تفرقه و فتنه گری  یاری می گیرند.(6) 

در جریان جنگ احزاب مسلمانان روحیه مناسبی نداشتند؛ زیرا همه گروه های مخالف اسلام برای براندازی حکومت نوپای اسلامی متحد شدند و قصد حمله به مدینه را داشتند. در این میان منافقان با پخش شایعه ها به تضعیف بیشتر روحیه آنان می پرداختند.

جنگ روانی

قرآن به اهداف منافقان از راه اندازی این سیاست اشاره دارد. با این رفتار جامعه را به دلهره و اضطراب می کشانند تا روحیه عمومی تضعیف و یأس بر جامعه حاکم گردد تا اعتماد عمومی نسبت به مسئولان حکومت اسلامی سلب گردد که نتیجه اش فاصله بین نظام و مردم است. 
آن ها با بزرگ نمایی دشمن و تحقیر قوای خودی و مسلمانان، سعی در ایجاد رعب و وحشت در صف مؤمنان دارند تا توان مقابله با دشمن را بگیرند: «وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا»؛ «و چون گروهى از آنان گفتند: اى مردم مدینه دیگر شما را جاى درنگ نیست برگردید و گروهى از آنان از پیامبر اجازه مى خواستند و مى گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است و[لى خانه هایشان] بى حفاظ نبود [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزى نمى خواستند.» (7) 
همچنین با انتشار بی موقع اخبار پیروزی مؤمنان را مغرور می نمایند و یا با اعلام بی جای اخبار شکست و خطرهای در کمین آنان را دچار رعب و وحشت و ترس می کنند: «وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلًا»؛ «و چون خبرى [حاکى] از ایمنى یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند؛ قطعاً از میان آنان کسانى اند که [مى توانند درست و نادرست] آن را دریابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلما جز [شمار] اندکى از شیطان پیروى مى کردید.»(8)

شایعه سازی

آنچه برای شایعه سازان مهم است، تأثیرگذاری بر مردم اگرچه به صورت مقطعی می باشد. شایعه سازی روش معمول منافقان بوده و می باشد. 
در جریان جنگ احزاب  مسلمانان روحیه مناسبی نداشتند؛ زیرا همه گروه های مخالف اسلام برای براندازی حکومت نوپای اسلامی متحد شدند و قصد حمله به مدینه را داشتند. 
در این میان منافقان با پخش شایعه ها  به تضعیف بیشتر روحیه آنان می پرداختند. خداوند متعال به افشاگری تهدید آمیز می پردازد: «لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا»؛ «اگر منافقان و کسانى که در دل هایشان مرضى هست و شایعه افکنان در مدینه [از کارشان] باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلط مى کنیم تا جز [مدتى] اندک در همسایگى تو نپایند.» (9) 


منبع:سایت تبیان


پی نوشت ها:
1. نساء: 141.
2. احزاب: 19.
3. هود: 27.
4. توبه 67.
5. انفال: 39.
6. سیمای نفاق در قرآن، ص 115.
7. احزاب: 13.
8. نساء: 83.
9. احزاب: 60.